چو دیوانگانیم خفته به گنج
ولی از سفاهت فتاده به رنج
ز فرط جهالت به گودال فقر
فتادیم، نداریم یک نکته سنج
فراری شدیم تا به اقصای غرب
و یا هم خزیدیم به یک جای دنج
شهود و خرد گشته اند منزوی
تو گویی که تقلید داده چلنج
نخستین قدم کشت ما را غرور
فراموش کردیم دگر چار و پنج
به یک روزه قدرت شدیم سرگران
چه دلبسته بودیم به کنج سپنج
ز غفلت ندیدیم دگر میوه ای
که چشمان بسته گزیدیم ترنج
تهران، ۱۸ قوس ۱۴۰۱
برچسب : نویسنده : farasoyzaman بازدید : 79