گرداب زمان
در فضایی که مکان گم شده از وسعت آن
می روم سوی قرونی که زمان برده ز یاد
گویی از شهپر جبریل در آویخته ام
یا که سیمرغ به منقار گرفت ست مرا
شفیعی کدکنی
نمیدانم چگونه از زمان خودم به این گرداب پرت شده ام، ولی سال هاست احساس می کنم در گردابی از زمان گیرمانده ام.
شاید برای برخی پرسش برانگیز باشد و یا هم شگفت انگیز؟!
موجودی با عواطف، احساسات و باور های متفاوت با همنوعان زمینی اش که همرنگ شدن با آنان برایش از مشکل ترین های حیات زمینی اش باشد.
چنانکه توسط ماشین سفر در زمان به دوره ای از زمان سفر کرده باشی که ندانی گذشته است یا آینده؟
برچسب : نویسنده : farasoyzaman بازدید : 64